بهبود بیماری ام اس به کمک شفای کودک درون

زندگی بدون حضور کودک درون مان احساس خالی بودن را به جا می نهد و این احساس که زندگیمان را فاقد هر چیزی می کند.  ما می کوشیم این احساس تهی بودن را با سایرین، با اشیا و مکان های مختلف تجربه کنیم شاید به درازا بکشد تا اینکه بی‌تاثیر بودن این راه حل ها را پیدا کنیم.علت احساس خلا، نبود دلیل واقعی اینکه کودک درونمان مخفی شده است و به همین دلیل اتصال خود را با خود و دیگران و خدا از دست داده ایم.

با اتصال به کودک درونمان، که خویشتن واقعی ما هست کار به آخر خواهد رسید یعنی این کودک آسیب دیده شفا می یابد و بار دیگر با احساس به وصف خدای ما به هستی و سایرین و به جهان از توفیق آرامش و شادمانی و سلامتی کامروا خواهیم شد.

برای این کار خویشتن راستین خود را بیابیم و به او حرمت نهیم. خودتان والدین مهرآمیز خویشتن خود باشید و تمامی جنبه های زندگی تان را شفاف ببخشید چون کلید اونس و رفت در روابط و شادابی و شور و نشاط و تندرستی در کار همگی در دست کودک درون ماست. یافتن یک کودک درون سالم و فعال بهترین نوع پیشگیری از فرسایش و بیماری است، زیرا او منشا بازی شوخی و شعف و جوانی است.

خلاصه می‌توان گفت که چاشنی زندگی می باشد. وقتی به کودک درون ما اجازه میدهیم که خودش باشد و در دل تان خانه کند می تواند شما را به سوی سرچشمه حکمت و شادمانی بی نهایت هدایت کند.

کودک درونمان همواره تلاش دارد که توجه ما را به خودش جلب کند اما بسیاری از ما فراموش کردیم که چگونه به این کودک فراموش شده گوش بسپاریم وقتی احساس های واقعی و راستین خودمان را نادیده می‌گیریم و به کودکی نگار به کودک درونمان متوجه شدیم وقتی به خود میگوییم نباید نیاز بچه گانه داشته باشیم زیرا معقول و عملی نیست و عذر و بهانه می آوریم این کار برای افراد بالغ مناسب نیست کودک درون را ترک خواهیم کرد در این حالت کودک درونمان در گنجه محبوس می شود وقتی کودک درون ما هم هست محبوس شد خود انگیختگی طبیعی و شور و شوق زندگی را از دست خواهیم داد کم کم به کمبود انرژی و بیماری های مزمن یا مرضی صعب العلاج مبتلا خواهیم شد وقتی کودک درونمان پنهان می شود خود را از دیگران جدا می‌کنیم انگار هرگز نمی توانیم احساس و آرزوهای راستین را دریابیم یعنی تجربه صمیمیت راستین با دیگران غیرممکن می‌شود به این دعوت از فاجعه و مصیبت است برای اینکه کاملا انسان باشیم کودک درونمان باید پذیرفته و نمایان شود

بازگشت مکرر مشکلات عاطفی و جسمی در فرد بالغ نشانه این است که کودک درون ما می‌خواهد سخن بگوید وقتی نیازهای انسان برآورده نشود فرد در معرض این خطر قرار می گیرد که نسبت به خودش یا دیگری رفتاری آکنده از سوء استفاده در پیش بگیرد و عملاً در همه جنبه های زندگی اش مشکلاتی ایجاد خواهد شد کودکانی که در خانواده های خشن زندگی می کنند با فرزندان خود نیز به همین گونه رفتار خواهد کرد مشاهدات نشان می دهد که اغلب اوقات فرزندان معتاد معتاد خواهد شد اگرچه شاید نوعی اعتیاد شان متفاوت باشند.

حالا راه چاره چیست می توانیم خودمان پدر و مادر کودک درون خویش باشیم و هیچکس دیگر نمیتواند مراقبت از او را به عهده بگیرد فقط خودتان هستید که می‌توانید نیازهای کودک درونتان را برآورده کنید و اگر در همه جایگاه های نادرست مهر و محبت را جزئی مثلاً اگر خواستی به جای خودتون از یک نفر دیگه از کودک درون تان مراقبت کنید این مسئله کمک میکند که به نجات کودک درون تان بشتابید و این کار را انجام دهید زیرا هر فرد مسئول مراقبت از کودک درون خودش می باشد.

یکی از راه های یافتن کودک درونمان هنردرمانی است یعنی اجازه بدهیم که کودک درونمان پرتر که خواست نقاشی کند و احساس هایش را بیان می کند این طور هستش که کودک درون اجازه پیدا می‌کند که خود را ظاهر کند یا اعتماد پیدا می‌کند ایجاد فضای امن روانی برای ظهور کودک درون الزامی است می دانیم که بخش عمده نقاشی از نیمه راست مغز می آید روی کنش تخصصی این بخش مغز ادراک بصری و فضایی و همچنین بیان عاطفی و شهودی است هنگامی که نور از نظام آموزشی حذف شود کودکان یکی از قدرتمندترین و خوشایند ترین ابزار بیان نفس خود را از دست می‌دهند و همچنان که در مدرسه پیش می‌روند پیوسته ناگزیر می شوند که ندای کودک درون احساس ها و بازیگوشی و...

مغز چپ کنترل مراکز کلامی را به عهده دارد و فرایند تجزیه و تحلیل و زبان شفاهی را کنترل می‌کند و به صورت بخش خطی و منطقی و عقلانی مغز توصیه خواهد شد در حالی که مغز راست فرایند غیر کلامی را به عهده دارد و ادراک فضایی و بستری و همچنین بیان عاطفی و شهود را در بر میگیرد نوشتن با دستی که بر آن تسلط نداریم مستقیماً به کنش های مغز راست دسترسی پیدا می کند این پدیده نهم درباره راست دست ها و نیز درباره چپ دست ها ساده است.

همه می‌دانیم که بچه ها از طریق بازی ما می آموزند که حد و مرز هایشان چگونه است و مهارت های خود را پرورش می دهند اگر بدون فشار و انتقال به بچه ها اجازه بازی داده شود خلاقیت راستی نشان از درون می شکفت وقتی که به بچه های مهد کودک به کودکستان توجه کنیم می بینیم که این نوع کودکان حال خود را فقط در نظر می‌گیرد و گذشته و آینده خود توجهی ندارد پس ما نیز باید فقط به حال من توجه کنیم تا کودک درونمان آشکار شود بگذاریم هر طور که خاص خود را نمایان کند که نقاشی کند چه بازی با گل مجسمه سازی و مداد گچی و ساختمان سازی انجام دهد این گونه است که نقاب های خود را کنار گذاشته و نمایان میشود

چون کودک درون موجودی بسیار جسمانی است شاید ورزش کردن و یا رقصیدن و یا پیاده روی رفتن در کنار ساحل شنی دریا بسیار برای او لذت بخش است و کودک درون ما اینگونه نمایان خواهد شد وقتی منحصراً در عالم اندیشه ها و طرح ها و برنامه های بزرگسالان هستیم رابطه ما با کودک درونمان قطع خواهد شد یکی از راههای آگاهی از جسمانی بودن کودک درونمان مشاهده بچه ها در جهان بیرون است و راه دیگر این است که عواطف مان را رشد دهیم وقتی احساس داریم به این معناست که کودک درونمان به طور محرمانه و نهان با ما سخن می گوید و لزومی ندارد که در بیرون آن را بروز دهیم تا مطمئن شویم که او نمایان شده است یا نه وقتی احساس های مان را بروز می دهیم باید در تنهایی و خواه در کنار دیگران باشیم نشانه نمایان شدن کودک درونمان است جایگاه دیگری که محل ملاقات ما با کودک درونمان است

لحظه های خود انگیختگی و ماجراجویی است که کودک درون زندگی‌اش را به بازی مدیون است دوست دارد کشف کند و بیافریند تا اینکه آزاد شود کودک درون در عالم غنی از خیال ها و تخیل ما زندگی می کند در آنجا که خلاقیت ریشه دارد کودک درون ما شراره خلاقی را زنده نگه می دارد که زندگی بیان تیده و تکراری و ملال آور می شود کودکان از سرزندگی و توانایی و حضور در لحظه بدون هیچ هدف و یا برنامه خاصی سرشارند بدخلقی و عصبی بودن و زود از جا در رفتن نشانه های قطعی کودک درونی آزار دیده است اگر به درستی نیازهای کودک درون مان را بین ببریم چه بسا نیازش به محبت توجه و مورد سوء تفاهم قرار بگیرد به این معنا که به جای گوشت خوردن احساس هایش بگذاریم پرخوری کند و این کاری بسیار نابجاست

اگر کودک درون مان را پیدا نکنیم و به نیازهایش درست پاسخ ندهیم خود را به شکل بیماری و درد و رنج نشان می دهد.

به این نوع کودک درون کودک درون طرح شده و یا وانهاده میگویند این کودک درون خود را به شکل بیماری و درد آرنج نشان می دهد و همچنین اگر در زندگی ما ناخرسندی وجود داشته باشد او نیز به این شکل خود را نشان داده است همچنین ترس و نگرانی وسواس آمیز ایرادگیری و خشمی که به صورت عادت در آمده و مدام در معرض تصادف قرار گرفته است نیز از کودک درون شده است و چنین فردی که اتکا به دیگری دارد و مدام در حال نجات دادن دیگران است به منظور صرفه جویی و یا حاکمیت بر نجات‌یافتگان یکی دیگر از نشانه های کودک درون نادیده گرفته شده است

بهتر است برای روبرو شدن با کودک درونت غرق شده یک نوع فضای اعتماد به وجود بیاوریم یعنی اینکه بزرگسالان با دیدن کودک درون شان می توانند فضای اعتماد رو ایجاد کنند طوری که با او بدرفتاری نکنند و بگذارند هر طور که خواص نمایان شود به این کار مستلزم صبر و شکیبایی است سعی کنند احساس و لحن صحبت تان با کودک درون تان را کنترل کنند

برای این کار اجازه دهید کودک درونتان نقاشی کند به او احترام و ارج نهید تا خود را نمایان کند اگر بخواهید درباره این گونه چیزها معقول و مستدل باشیم چه بسا کودک درونتان یا ساکت شود یا دیگر بار ناپدید گردد

اگر کودک آسیب پذیر درون من در روابط به اصطلاح نزدیک ما احساس ایمنی نکند هرگز این روابط نمی‌توانند واقعاً سالم و مهرآمیز باشند بدون احساس ایمنی اعتماد وجود ندارد هر جا که اعتماد نباشد عشق از پنجره بیرون خواهد رفت و خود را به شکل ترس و خشم و انزجار نشان خواهد داد هیچ‌کس نمی‌خواهد در خانه زره و لباس جنگی بپوشد و اگر نتوانیم به کسانی که با آنها زندگی می‌کنیم اعتماد کنیم ذره خواهیم پوشید و از ترس آزادی دادن شروع میکنیم به پنهان شدن و آن کودک درون ماست که پنهان شده است.

اگر در درون ما والد مهرآمیز نیرومندی و حمایت گری که بتوانند به تنظیم و عسل از فصل جهان بیرون بیاید نداشته باشیم کودک درون ما مدام در حال ترس خواهد بود می دانیم که گاه ترس زاییده تجربه های واقعی از دوران کودکی است

اضطراب نیز ریشه در دوران کودکی دارد و به والدینی که در دوران رکود اقتصادی عظیمی به سر برده اند و هیچ گاه ذهنی بر آن قلب نکرده است نیز مدام احساس می کند که در حال فقر می باشد زیرا تصور از دست دادن ناگهانی همه چیز به صورت هراسی خاموش همچنان در بعضی از آنها به قوت خود باقی می ماند و متاسفانه این هراس خاموش به فرزندان و نسل های بعدی نیز انتقال خواهد رفت

اضطراب نیز ریشه در دوران کودکی دارد و به والدینی که در دوران رکود اقتصادی عظیمی به سر برده اند و هیچ گاه ذهنی بر آن قلب نکرده است نیز مدام احساس می کند که در حال فقر می باشد زیرا تصور از دست دادن ناگهانی همه چیز به صورت هراسی خاموش همچنان در بعضی از آنها به قوت خود باقی می ماند و متاسفانه این هراس خاموش به فرزندان و نسل های بعدی نیز انتقال خواهد رفت.

بهبود بیماری ام اس به کمک شفای کودک درون